پیوندِ همسازِ روش‌شناسی و روش
بررسی و نقد کتاب «نظریه‌پردازی‌داده‌بنیاد»
سه شنبه, 25 بهمن,1401
بررسی و نقد کتاب «نظریه‌پردازی‌داده‌بنیاد»
«نظریه‌پردازی‌ داده‌بنیاد» نوشته اووه فلیک با ترجمه الهام ابراهیمی منتشر شده است.

 

نشر جهاد دانشگاهی به‌تازگی کتاب «نظریه‌پردازی‌ داده‌بنیاد» را منتشر و به بازار کتاب عرضه کرده است. این کتاب ترجمه اثری با عنوان Doing grounded theory است که به قلم اووه فلیک استاد دپارتمان پژوهش‌های کیفی دانشگاه آزاد برلین نوشته شده است. از این نویسنده آثار متعددی در زمینه روش ‌پژوهش منتشر شده که بسیاری از آن‌ها طی کمتر از 10 سال اخیر بارها تجدید چاپ شده‌اند. از جمله کتاب مهم «درآمدی بر تحقیق کیفی» که به فارسی نیز ترجمه شده و به چاپ سیزدهم رسیده است. آثار فلیک در زمینه روش‌شناسی از منابع دست اول پژوهشی و درسنامه‌ای و محل ارجاع محققان و دانشجویانند. فلیک در کتاب نظریه‌پردازی‌داده‌بنیاد هدفی ارزشمند را پیگیری کرده و آن، شرح مبانی فلسفی و روش‌شناسی در کنار توضیح روش است. در واقع پرداختن به این دو مقوله به صورت توأمان، نقطه قوت اصلی کتاب است. این دو مبحث در کتاب‌های آموزشی و تألیفی متداول، غالباً جدا از یکدیگر بحث می‌شوند و به ندرت مؤلفان به هر دو موضوع در کنار همدیگر پرداخته‌اند. مزیت کتاب جدیدتر فلیک همین است که بحث فلسفی درباره روش‌شناسی و توضیح عملیاتی روش تحقیق، در بسیاری از فصول این کتاب درهم آمیخته ‌شده‌اند. به جز فصل نخست که کاملاً متمرکز بر مبانی نظری و فلسفه پژوهش‌های نظریه‌پردازی داده‌بنیاد است، در بقیه فصل‌ها، نسخه‌ها و روش‌های مختلف پژوهش در پیوندی نزدیک و ملموس با روش‌شناسیِ متضمن هریک بیان شده‌اند. این باهم‌آیندی، خواننده را هم در فراگیری روش و هم در فهمِ فلسفه روش به خوبی هدایت می‌کند.

فلیک در فصل نخست به تفصیل، فلسفه پژوهش‌های نظریه‌پردازی داده‌بنیاد را در سنت‌های فکری مختلف بازگو می‌کند. او در سنت گلیزری، معرفت‌شناسی نظریه‌پردازی داده‌بنیاد را تجربه-محور می‌داند؛ آنچه تحت عنوان رویکرد استقراییِ صِرف، مطرح می‌شود. در نقطه مقابل، سنت اشتراوس را مبتنی بر قیاس و رویکردی قاعده‌مند می‌داند. او در میانه این دو سنت، ایده‌ ابداکسیون را به مثابه قاعده اصلی استدلال، ترکیبی از قیاس و استقرا، و سنت نظریه‌پردازان سازاگرا و کارکردگرا مانند چارمز می‌داند. تحلیل موقعیتی کلارک را نیز چرخشی معرفت‌شناختی به مکتب پسا‌مدرن، اما نزدیک‌تر به ابداکسیون معرفی می‌کند. نکته قابل تأمل آن است که نویسنده، با کمترین سوگیری و جانبداری، دیدگاه‌های مختلف معرفت‌شناسانه را در رابطه با نظریه‌پردازی داده‌بنیاد مطرح کرده و مزایا و معایب هریک را برمی‌شمرد.  فلیک، ایده «توسعه نظریه بین اکتشاف و تبیین» را یک راه‌حل واسط می‌داندکه می‌تواند مناقشه‌ها و مشکلات میان نظریه‌پردازان این حوزه را تا حدودی مرتفع کند.

نویسنده پس از پرداختن به رویکردها، فلسفه‌ها و معرفت‌شناسی‌های موجود، متوقف نشده و در فصول دوم تا هفتم کتاب، پژوهشگران را در زمینه به‌کارگیری روشِ مناسب هدایت کرده است. او نسخه‌های پرکاربردِ نظریه‌پردازی داده‌بنیاد، یعنی نسخه‌های نظام‌مند، کلاسیک، سازاگرا و تحلیل موقعیتی را به صورت کامل مطرح و مقایسه می‌کند، به‌گونه‌ای که خواننده بتواند روش پژوهش مناسب موضوع کار خود را انتخاب کرده و به کار گیرد. در این فصول، فرآیند، مؤلفه‌های کلیدی و عناصر نظریه‌پردازی داده‌بنیاد در هر چهار نسخه به تفصیل بیان داده‌شده‌اند. روش‌های مختلف کدگذاری مانند کدگذاری ذاتی در برابر کدگذاری نظری، کدهای زنده در مقابل کدهای تحلیلی، خانواده‌های کدگذاری و کدگذاری باز، محوری و انتخابی از جمله مباحث طرح شده در این فصول هستند.  فلیک از مفاهیم نوآورانه‌ای مانند مصاحبه‌های روایتی و داستان‌پار، مفاهیم حس‌برانگیز و پرسش‌های مولّدِ روایت برای توضیح مراحل مختلف پیشرفت فرآیند نظریه‌پردازی داده‌بنیاد بهره می‌گیرد و برای هریک مثال‌های متعددی جهت تقریب به ذهن مطرح می‌کند. او از استعاره «سه‌گانه دردسرسازِ» هود، برای شرح و بسط پیچیدگی‌های نمونه‌گیری نظری، مقایسه مستمر داده‌ها با مقوله‌های نظری و توسعه نظریه از طریق اشباع نظری مقوله‌ها استفاده می‌کند. به این ترتیب از دیدگاه فلیک، آنچه ممکن است در ذهن بسیاری از پژوهشگران ساده بنماید، پیچیدگی‌ها و ظرافت‌هایی دارد که لازم است در مورد آن‌ها بیش از پیش تأمل شود.

دست آخر نویسنده در فصول پایانی کتاب، مباحث مرتبط با طرح پژوهش و منظرگرایی در نظریه‌پردازی داده‌بنیاد را مطرح می‌کند. البته این اقدامی است که به نظر می‌رسد می‌بایست پیشتر و در فصول ابتداییِ کتاب انجام می‌شد. فلیک برای این تردید در مبنا قرار دادن طرح پژوهش در نظریه‌پردازی داده‌بنیاد دلایلی می‌آورد. ازجمله اینکه به عقیده او ظاهراً در پژوهش‌های کیفی و نظریه‌پردازی داده‌بنیاد، مفهوم نامتعینی از طرح پژوهش وجود دارد که شاید آن را با رویکرد قاعده‌مند همتراز کند. اما پس از آن به‌درستی، از لزوم فهم انعطاف‌پذیر در مورد طرح پژوهش، دست‌کم در نظریه‌پردازی داده‌بنیاد سخن می‌گوید. اتخاذ شیوه تک‌منظری یا چندمنظری در طرح پژوهش، یکی از سرفصل‌های پایانی کتاب است؛ هرچند، توضیح و تفصیل بیشتر این ایده می‌توانست خواننده را دقیق‌تر با نحوه کاربرد آن در عمل آشنا کند. فلیک در فصل پایانی و به‌رغم تمام توضیحاتی که پیشتر در قالب روش ارائه کرده، یک نظریه داده‌بنیادِ خوب را حاصل امتزاج هنر و روش‌ مناسب می‌داند. در عین حال به نظر می‌رسد منظور او از هنر، استعداد ذاتی نیست، بلکه تمرین و استمرار است. برای مثال، او یادنوشت‌نگاری را یک هنرِ تمرینی می‌داند و کار کردن با پژوهشگران مجرب و خبره و نیز استفاده از طرح پژوهش در نظریه‌پردازی داده‌بنیاد را به پژوهشگران تازه‌کار پیشنهاد می‌کند.

ترجمه کتاب، سلیس و روان است و مقدمه مترجم نیز ساختار کتاب و لزوم ترجمه آن را به زبان فارسی به‌خوبی شرح می‌دهد. این اثر با توجه به حجم مناسب از نظر تعداد صفحات، مطالب متنوعی را در بر دارد، به‌گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد کمتر موضوع حائز اهمیتی است که به آن پرداخته نشده باشد. استفاده از واژگان بدیع در کتاب که معادل فارسی دقیقی برای آن‌ها وجود ندارد، سبب شده مترجم در مواردی به جای معادل‌یابی، معادل‌سازی کند. هرچند، این معادل‌سازی بدون توجه به بافتار و زمینه اثر چندان قابل فهم نخواهد بود. البته در معدود مواردی مترجم به‌درستی و با هدف فهم دقیق‌ترِ مفهوم، همان اصطلاح متداول انگلیسی را استفاده کرده تا خواننده با ابهام در فهم نوواژه‌های غریب مواجه نشود. برای مثال، ابداکسیون از جمله اصطلاحاتی است که مترجم از ترجمه آن خودداری کرده است. در نهایت خالی از لطف نیست که مجدداً تأکید شود رویکردِ فلیک در توجهِ همزمان به روش‌شناسی و روش، این کتاب را از آثاری که صرفاً به یکی از این دو می‌پردازند، متمایز کرده و اجتناب از اطناب، آن را به کتابی کاربردی برای خوانندگان تبدیل کرده است.


تمامی حقوق این سایت برای سازمان ترویج مطالعه و نشر جهاد دانشگاهی محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2024 Iranian Students Booking Agency. All rights reserved